میشود بی دلیل ازهمه بریده باشی میشود چون جامه ای دریده باشی؟
میشود بی احساس شوی بی آنکه از کسی زخم خورده باشی؟
میشود سرد باشی با همه بی انکه از کسی دل برده باشی؟
میشود غم دوستت داشته باشد و تو با او مثله مرده باشی؟
میشود بی انکه بشکند دلت همچون گلی باران زده پژمرده باشی؟
میشود دوست داشته باشی فریاد برکشی و نتوانی چون افسرده باشی؟
میشود با این همه که هستند حس کنی تنهایی و دلمرده باشی؟
خواب را آرزو کنی و در تب و تاب یاری که ندیدیش مویی افشرده باشی
با همه جاده هایی که هست و خواهد بود
با همه در و دیوار های شهر گره خورده باشی
اما از او که دوستش داری عاشقش هستی
تو نگاش زل نزنی تو نگاش نمرده باشی
شعر از علی رنجبر